روزها

روزها فکر من این است...

روزها

روزها فکر من این است...

شب نورد

تفنگت را زمین بگذار  

شب است و چهره ی میهن سیاهه
نشستن در سیاهی ها گناهه
تفنگم را بده تا ره بجویم
که هر که عاشقه پایش به راهه 


برادر بی قراره، برادر شعله واره، 

برادر دشت سینه اش لاله زاره 


شب و دریای خوف انگیز و طوفان
من و اندیشه های پاک پویان
برایم خلعت و خنجر بیاور
که خون می بارد از دلهای سوزان
 

برادر نوجونه، برادر غرق خونه، 

برادر کاکلش آتش فشونه 


تو که با عاشقان درد آشنایی 

تو که هم رزم و هم زنجیر مایی
ببین خون عزیزان را به دیوار 

بزن شیپور صبح روشنایی  


برادر بی قراره، برادر نوجونه،  

برادر شعله واره، برادر غرق خونه، 

برادر کاکلش آتش فشونه
  

---------------------------------    

  ( بشنوید )

 

...

هوا بس ناجوانمردانه سرد است...

خانه سرخ و کوچه سرخ است!

 

 

خانه سرخ و کوچه سرخ است و خیابان سرخ است  

آری از خون پهنه ی برزن و میدان سرخ است
ده به ده پرچم خشم است که بر می خیزد 

مزرعه زرد و چپر سبز و بیابان سرخ است                 
تا گل خونی فریاد در این باغستان
ساقه از ضربه ی شلاق زمستان سرخ است
وحشتی نیست از انبوه مسلسل داران
تا در این دشت غرور کینه داران سرخ است
رو سیاه است اگر این شب مردم کش بد
تا دم صبح وطن سینه ی یاران سرخ است
با تو سرسبزی از ایثار سیه پوشان است 

ای مسلط دستت از خون شهیدان سرخ است  


ایرج جنتی عطایی