روزها

روزها فکر من این است...

روزها

روزها فکر من این است...

بارش عاشق

در این هجوم بی رحم خاکستر

هم بغض بی کینه، ندای باور باش

بر شوره زار ِ، این خاک تن مرده

ای بارش ِ عاشق، سیلاب آخر باش

 

پیکار محزون شکوفه و رگبار

تکرار فریاد شکنجه ی سَردست

تقدیر نسل ما، شکُفتن پَر پَر

در دشت اعدام ِ ترانه ی دَردست

 

بر روی تابوت شکسته ی یاران

روییده بی پروا تندیس آزادی

با مرگ هر لاله، بر بستر ایمان

رسیده پایانِ تخریب آبادی

 

در این هجوم بی رحم خاکستر

هم بغض بی کینه، ندای باور باش

بر شوره زاره، این خاک تن مرده

ای بارش ِ عاشق، سیلاب آخر باش 

  

اینجا قُم است...

اینجا قُم است! 

 

اینجا قُم است، 16 روز پیش، و این فیلم حاوی تصاویر غرق شدن پرایدی پُر از سرنشین و دیگرانی است که ... بگذریم، همه چیز عادی است، سیب زمینی رایگان در راه است! 

یار دبستانی من

روزگاری دل را به لرزه می انداخت، فریاد می زد همه ی دلتنگی را، می شکست همه ی آن بغض های وا مانده را: «یار دبستانی من، با منُ همراه منی...» 

... خواندند و استفاده کردند، هرکسی به نفع خود. پخش تلویزیونی و افسانه سازی و مصاحبه و بی اخلاقی...

 

خیلی وقت پیشها اجرای جمشید جم را دوست داشتم، اما بعد از آن داستانهایی که پیش آمد، کمتر رغبتی به شنیدن صدایش دارم. اما این یکی را خیلی بیشتر دوست دارم، اجرایی که هیچ وقت درست و حسابی شنیده نشد... اجرای فریدون فروغی هنوز هم  دل را به لرزه می اندازد...

یار دبستانی من...

  

شرافت سنج مردانه؟!

آقای خواستگار: شما قبلن با کسی که رابطه نداشتید؟

خانم محترم: نه، منظورتون چیه؟! 

آقای خواستگار: یعنی دختر هستید دیگه؟

خانم محترم: بله آقا این چه سوالیه! 

آقای خواستگار: البته حرف شما رو قبول دارم ولی از نظر شما اشکالی نداره اگر قرار شد عقد کنیم، قبل از اون پیش یه دکتر بریم و من مطمئن بشم؟

خانم محترم: مشکلی نیست فقط یک شرط داره و اون اینکه شما هم از نظر پزشکی به من ثابت کنید قبلن با کسی رابطه نداشتید! 

آقای خواستگار: !!! * 

 

 

* بر اساس یک داستان واقعی.

 

چقد خوبه!

همین امشب که می سوزم، چقد خوبه تو هم هستی

چقد خوبه که می بوسی، چقد خوبه که سر مستی

نگاهم از تو بی تابه، چقد خوبه که می خندی

که بیداری مث ِ خورشید، که چشماتو نمی بندی 

 

داره می میره تو دستت

همین دستی که می لرزه

داره پُر می شه از عطرت

همین عشقی که بی مرزه  

 

همین امشب که دلگیرم، چقد خوبه که می بارم  

همش درگیر حرفاتم، گره خوردی به افکارم

دوباره بغض پُر دردم، چقد خوبه که بی دردی

نمی ذاری که تنها شَم، بمونم تا تو بر گردی 

 

داره می میره تو دستت

همین دستی که می لرزه

داره پُر می شه از عطرت

همین عشقی که بی مرزه  

 

وجودم از تو سرشاره، ‌نه امروزی نه فردایی 

تَنت بازم غزل پوشه، چقد خوبه که اینجایی

حضورت رنگ ِ مهتابه،‌ عبورت شکل ِ بارونه

همین امشب که برگشتی، چقد خوشحال ِ این خونه  

 

  

داره می میره تو دستت

همین دستی که می لرزه

داره پُر می شه از عطرت

همین عشقی که بی مرزه   

 

--------------------------------------- 

1- چقد خوبه حالا که نزدیکای بیست و هشتمین سال تولدمه، هدیه تولدم تو باشی...! گرچه می دونم نیستی، نمی خوای باشی، دوست نداری باشی... همین که بشه تصور کرد اگه بودی همه چیز خوب بود، باز هم می شه خوشحالی کرد...! همین امشب که می سوزم، تولدم مبارک از طرف تو!

2- ترانه با الهام از ترانه ی «چقدر خوبه» اثر شهیار قنبری، سروده شده است.