طعم این روزهای آخر سال مثل بادام تلخ یا همچین چیزی است. برای من که اینگونه است. در این تلخی بود که خیلی اتفاقی به اینجا سر زدم. آرشیو و نظرات خوانندگان را مرور کردم و نگاهی هم به لیست اعضای خبر نامه انداختم. با کمال تعجب دیدم در این دو سالی که اینجا خاک می خورده است، یکصد و اندی آدرس ایمیل ارسال شده و عده ای به باور اینکه از اینجا خبری برایشان برسد عضویت خود را ثبت کرده بودند... با خودم فکر کردم شاید بشود دوباره کرکره را بالا برد و سرو سامانی به اینجا داد!... در تلخی این روزها، شاید «روزها» برایم شیرین باشد...
خوش اومدی...
خوشحالم که دوباره می خواهی بنویسی. من این وبلاگو تازه دیدم . حیف که خاک زمان بر روش بشینه.
شما لطف داری خانم یا آقای آشنا...