برای تو و خویش،
چشمانی آرزو میکنم که چراغها و نشانه ها را
در ظلماتمان ببیند،
گوشی که صداها و شناسه ها را
در بیهوشی مان بشنود،
برای تو و خویش،
روحی که این همه را در خود گیرد
و بپذیرد،
و زبانی که در صداقت خود،
ما را
از خاموشی خویش بیرون بکشد
و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است،
سخن بگوئیم ...
مارکوت بیگل
ترجمه: احمد شاملو
ادامه...
سلام
جاری شود در من یا جاری شو؟
پرنده پرواز نمی خواست به دستانی که ژرش می داد عاشق بود..
نوشته هاتون زیباس
خوشحال میشم بهم سر بزنی
شادزی
ممنون
البته جاری شو درسته، اشتباه تایپی بود... اصلاح شد.
...من دیدم که
حتی در خاموشیت هم
پر از حس پروازه...