تحویل گرفتند بالاخره آقایان هواپیمای تشریفاتیشان را . ۶۰ میلیون دلار هزینه یعنی چیزی در حدود ۶۰میلیارد تومان! که فقط ۲۰ میلیون دلار آن به خاطر تزئینات داخلی هواپیما ست!(یعنی ۲۰ میلیارد تومان)( شرح کامل را در این جا بخوانید). چند لحظه فکر کنید روزی چند نفر به خاطر جاده های فرسوده و غیر استاندارد در این کشور جانشان را از دست می دهند ؟ حالا حضرات هواپیمای تشریفاتی سفارش داده اند که وقتی تو آسمان سیر می کنند آب نخود بنوشند و ملالی ندا شته باشند جز دوری ملّت! وقتی هم وجدانشان بیدار شد سرشان را به صندلی های احتمالن چند صد هزار دلاری هوا پیما بکوبند و بعد هم با خنده بگویند :« عجب طیاره ای سوار شدیم جیگر!»
حرف از وجدان زدم یاد مُدیری و برره اش افتادم ! یادم نمی رود آن روزهایی را که مجلس ششمی ها تحصن کرده بودند به خاطر رد صلا حیتهای هدف دار ، شیرفرهاد آنروز چه راحت سرش را به دیوار کوبید و آن سناریوی مسخره کردن نمایندگان متحصن را در طنزش عیان کرد . گویا این وجدان کُشی برره ای میراث آموخته های آن روزگار است که این گونه با مهارت اجرا می کند شیر فرهاد ! و کلام آخر این که مُدیری آن روزها به منتقدان آن کار غیر حرفه ای(!) اش می گفت شما معنای طنز را نمی فهمید که به من حمله می کنید! (همان این نفهمه ، نمی فهمه ی امروزش !) ، اما حالا حق ندارد بگوید که نمی فهمید چرا که دیگر فهمیدن خیلی چیزها با این طنز وجدان بیدار کنی که به راه انداخته چندان سخت نیست...
سلام دکتر جونم.خوب بیدی؟این صفحه اول با اون اهنگ و پروانش هی منو یاده یه چیزی مینداخت که بالاخره بعد از دو هفته کشفیدم که مال چی بید؟خوشحالم که دوباره یاده یه خاطره زیبا افتادم که ماله گذشته های خیلی دور هم نیست.
تو هم میدونی که (غیر از ما کسی به فکر ما نیست)!